"شبحی به نام ادی، مشامم را با نمایش های خیانتانه اش می آزارد."

اختلال بدبینی دارم تقصیر اشباح نیست. خیانتی در کار نیست، جایی که تعهدی اتفاق نیفتاده. اشباح دنیای ویژه خودشون رو دارن.

میخوام متنم رو با دومین واژه ای که به ذهنم می رسه، بنگارم.

ترفند متفاوتی به نظر میرسه. میشد هر دو کلمه رو با هم ثبت کنم بهتر، اما زیاد حسش نیست.

و اما شبحی که درونم پیدا کردم، اسمش رو کشف فرمودم. نامش "اِدی" است. خوش تیپه. زلفاش زیباست و خوش قِر.

اسکلت سر ش هم خوش فرمه. بینیِ پره گشادی داره که شبیه خرس یا خرش می کنه. یه تخسی ذاتی تو نگاهش پیدا میشه.

مربیمون، آقا آریا، یه جور، جستجوی درونی یادمون داده بود که به کشفیات حیرت انگیزی منجر میشه.

می توانی درونت رو کره ی زمین در نظر بگیری و سفر کن و تماشا کن

ولی عمق اقیانوس میدونی یازده هزار کیلومتره از اورست هم مرتفع تر.... عمیق تر و ژرف تر

حالا تو این سفر اکتشافی، بنده در یکی از شبها، از بین اشباح، شبحی یافتم با اینچنین ویژگیایی.

شبحی به اسم ادی که گاهی وارد کشتی میشه و گاهی هم نچ.

خاصیت شگفت انگیزش، تعلق خاطرش به بحث و کل کل کردنه

.... برم سرچ ببینم فرقش چیه



پنجشنبه بیست و دوم آذر ۱۴۰۳ | ۵:۲۴ ب.ظ | یاســمن بــــــــهاری |