روشن و واضح است کسی که چند اولویتش مهمش، میل جسمی باشد، نمی تواند کسی را که میل جنسی از آخرین اولویت هایش هست، را درک کند.
اگر اولین 《مهّم》 در زندگی ات ثروت باشد، کسی را که اولین مهمش
عشق است، را درک نمی کند.
کسی که پرداختن به احساسات و عواطف، برایش مهمتر از پرداختن به ظاهرش است، درک متفاوتی از دنیا دارد.
آنچه برای من مهمترین است توانایی برقراری رابطه با دیگران است،
این برای همسر سابقم هم اهمیت دارد ولی در ردیف اول مهم هایش نیست.
احساس دوست داشتن برای او در پایین ترین ردیف قرار دارد، برای همین وقتی لبریز از عواطف هستم برایش تبدیل شده ام به موجود مضحک و خنده داری که حتی ته دلش به حالم می سوزد. ادایم را در میآورد و می خواهد به من تفهیم کند که چرندتر از بقیه حالاتم شده ام.
بهرحال کسی که اصل رابطه برایش اولویت مهم و مهمترین اولویت است، منم. پس این منم که باید مهارت درک او را داشته باشم، نه او.
هدف مهم من درک است. درک خود و درک دیگران.
برای همین وقتی مسخره ام می کند، درکش میکنم. و اذیت نمی شوم. با این حال، گاهی که توهمات عاشقی بر من مستولی /چیره/ می شود، اشکم در میاید. و تلخ می شوم.
تعادل دادن به مهم ها خیلی خیلی خودش مهم است.
کسی که به خطا و عدم مهارت و تسلط بر درونیات خود، دچار عواطف و امواج احساسات می شود، چه بهتر اگر محبوب یا همراه یا دوست صمیمی اش، کسی باشد که احساسات بر او غلبه ندارند.
حس شرمندگی ندارم. من زیبایی ها و جذابیت های شخصیتی خودم را دارم. و خوشبختی کوچکم را دوست دارم.
بوس به آفریننده
.: Weblog Themes By Pichak :.