دو تا دختر بچه
یه شهر افسرده ی بدرنگ و بی عاطفه
و یه دروازه برای آزادی
دو تا ماهی سیاه کوچولو
کاش میدونستم صمد چطوری این ایده ب ذهنش رسید
و آزادی شبیه همین حضورِ به ظاهر امن است پر از مرگ
و باز ما می هراسیم
پنجشنبه بیست و چهارم آبان ۱۴۰۳ | ۱:۴۴ ب.ظ | یاســمن بــــــــهاری |
.: Weblog Themes By Pichak :.