نمیدونم و که چی این عنوان رو انتخاب کردم.
بعد از پنجاه سال زندگی تو این دنیا، من از اون دسته آدمهایی هستم که تجربه م این بوده، "چیزی که سهمت نیست از دنیا، خودِ خدا هم بهت نمیدتش،
دوست داشتم معلم باشم، همینه که هر چند وقت یه بار، یکی بدون اینکه بدونه بهم نیش میزنه و می پرسه: معلمی؟_ شبیه اینه که کائنات مسخره ت کرده باشن و میخوان با این سوال رنجت رو ببینن و شاد شن.
حالا رزگل معلم شده و همزمان استاد دانشگاه، اما با بدترین شرایط، ببخشید گلاب ب روتون تو گاوستان زندگی میکنیم.
استاد دانشگاه هایی که بدون تجربه تدریس باید درس بدن و البته بدون حقوق هر دو ترم یه بار بهشون حقوق میدن و ساعتی سی تومن.
کارگری که میاد خونه ها رو تمیز میکنه ساعتی دست کم هفتاد تومن میگیره.
سرزمینی که علم براش پشیزی ارزش نداره میخواد دنیا رو بگیره، لابد با ارائه حماقت و جهل.
تو این گاوزار هر بخشی خودش رییس و خدا داره و هر خدایی برا خودش ظلمهای خاصه، خلق کرده.
و مردمی مث من بی عرضه فقط غر میزنیم و اعتراض نمیکنیم
و جهل تحمیلی رو پذیرا هستیم
برا اتباع فقط یک رشته اجباری گذاشتن که مجبور شن برن مدارس غیرانتفاعی سی میلیون شهریه بدن چون مدارس معمولی اینها رو نمیپذیرن
و اتباع افغان، بسیار درسخون هم هستن با معدلهای بالا و آینده ای سوخته. ✓البته باهوش و عاقل باشن میتونن به موفقیت برسن✓
اما خب نامردی، نامردیه، در حق هر انسانی که اتفاق بیفته.
.......
کارمندای اموزش پرورش شهر ما، یه گله افراد هپروتی هستن که اعتقادی به کار و وجدان کاری ندارن، همه اتاقا خالی، گله یا تو نمازخونه ن یا تو یه اتاق دور هم جمع شدن مشغول بررسی خاله زنکانه ی امورات مملکت.
....
ممکنه همه حرفام اغراق باشه، دروغ باشه، از روی لج و مرض باشه، با اینحال ادراکیه که دارم.
بحران علم در ایران بیداد میکنه، هر گاوی که پول بیشتری داشته باشه موفق تره و به مدارج دلخواه میرسه.
و انوشیروان عادل هم با همه ظلمی که داشت، یک روزش رو به حرف مردم گوش میکرد.
یه کاشهایی توهمی و مسخره دارم؛: کــــــاش، چندتا امیرکبیر نازل میشد.
کاش بجای معدن طبس، معدن گاوها رو سرشون خراب میشد.
کاش تموم شه این کابوسِ طولانی و حلزونی
کاش قصابی از راه می رسید و گاوهای مسموم رو قتل عام میکرد.
دارم صددرصد چرت میگم،
.: Weblog Themes By Pichak :.