دل می گیرد، بعد از عبور.......
گذشته های لذتبخش، اکنون را دچار اندوهی مشتاق می کنند و می سوزی در اشتیاق لحظه های حظ.
دلتنگی بهای لذتهاست
دلتنگی یعنی قلبت فشرده و منقبض می شود و اشکت می چکد و
دلتنگی یعنی دوست داشتمت.
دوست داشتمش.
دلتنگی یعنی دوری از لذت های عمیق
دلتنگی یعنی رنجی که وجودش امتیاز است
امتیازی تلخ.
....
دلم برای پسرکم تنگ شده، و صمیمانه دوست دارم او فراموشم کرده باشد و رنج نبرد حتی ته دلش.
معمولا نعمتها و رحمتهایی که نصیبمان میشود هر چه لذتبخش تر باشند، دلتنگی های بعدش بسیار کشنده تر است.
.....
یادم هست وقتی کودکم در آغوشم بود میدانستم بزودی دور خواهیم شد نفس هایش را نفس می کشیدم. می بوییدمش. می شنیدمش، لمسش می کردم و می دانستم باید برای تمام عمرم ثبتش کنم در جانم.
بهترین روزهای زندگی ام بود. و معتبرترین روزها.
و از شدت دلتنگی میشود ساعتها بگریم
تنها چیزی ک آرامم میکند این است که میشد این تجربه ی بسیار شیرین را نداشته باشم و دارم.
عشق می ارزد به تمام دلتنگی های بعدش می ارزد. تجربه ی عشق، بی مانند و خاص و ویژه است.
برای هر که از این سیارک میگذرد تجربه ی عشق، آرزومندم.
.: Weblog Themes By Pichak :.