من هم اگه خدا بودم یه لونه می ساختم پر از آدم و اجازه میدادم تکثیر بشن و هر کاری میخوان انجام بدن و کاری به کارشون نداشتم و می نشستم تماشا،
هوارتا فیلم داشتم برای نگاه کردن، و از پیچیدگی های پوچ ساختار آدمیزاد لذت می بردم و
گاه گاهگاه اون وسط مسطا معجزات و دخالت های فراانسانی و اتفاقات غیر منتظره و
یه عالمه ادم تنها و و
من هم خدا بودم دقیقا همین کارو میکردم
همین جوری
خلقت و جنون و نفرت و عشق و نبوغ و قدرت و
خیلی جذاب و باحاله یه موجود ناچیز بتونه توانایی هایی داشته باشه علیرغم همه محدودیتاش
دارم فیلم بادیگاردو تماشا میکنم نمیدونم برا چ کشوریه خیلی ضعیفه با یه داستان مزخرف که انگار خواستن از سینمای هند تقلید کنن یا سینمای شرقی این که یه زن و مرد ب زور تو یه باکس قرار بگیرن و از این چرتا
و منم اگه میشد خالق ِ انسان باشم از خلق بی شمار انسان ها لذت می بردم و
برام مهم نبود چندتاشونو از دست میدم و چطوری و
چون میتونستم بی نهایت بهتر و زیباتر و توانمندتر باز دوباره بسازم
چیزی برای از دست دادن نداشتم.
اگه خدا بودم همین جوری میشدم ک الان خدا هست.
.....
با این حال دوس دارم به عنوان انسان، از جهان آفرینش یه روزنه ای ایجاد کنم به خدا و باهاش ارتباط بگیرم
حس خوبیه با یکی که میتونه بی نهایت عین منو بسازه ارتباط بگیرم
و آفرینش شبیه یه لونه عنکبوت ه بزرگه پر از تار یعنی تار تو تاره و همش تارهاش ب شکل انواع مسائل گریبانگیر ما میشن. هستن.
به عنوان یک هیچ ک فاقد ارزشمندیه بودن و نبودنش اینا رو نوشتم که خدا بدونه من میدونم که براش کاری نداره تکثیر انسان با ویژگی های عالی و خاص
.: Weblog Themes By Pichak :.