کتابی می نوشتم با این عنوان، برای خودم قابل تآمله موضوعش. تأمل، تأمل.
عشق، وقتی اتفاق می افته توی قلبی، یا شاید توی ذهنی. صاحب اون قلب یا ذهن، خودش رو محق میدونه که معشوق رو متعلق به خودش بدونه.
حکم وصال صادر میکنه و هر مانعی رو میخواد نابود کنه حتی معشوق رو ـ
خیلی آدمها چون کال هستن، و البته کال هستیم. معشوق رو حق مسلم خودمون میدونیم. و در نظر نمیگیریم معشوق که محبوب ماست خودش چی میخواد و ما باید محکوم حکم ِ معشوق باشیم حتی اگه حکم به جدایی میده.
.....
آدمهایی هستند که نمی دونند چقدر خوش تاثیر و نافذن در دیگری یا دیگران، و خودشونو دریغ می کنند، در حالیکه گاه یه لبخندشون، میتونه قلب مرده ی یک انسان دیگه رو زنده ش کنه.
.....
و باز بهتر اینه معشوق رو درک کنیم، ما عاشقان بینوا.
چهارشنبه هشتم مرداد ۱۴۰۴ | ۱:۱۷ ب.ظ | یاســمن بــــــــهاری |
.: Weblog Themes By Pichak :.