یارب این آتش که بر جان من است

سرد کن زانسان که کردی بر خلیل

...

هسته ی سلول به سلولم خورشیدی شده مشتعل.

ذره ذره می گذارم. با ذره ذره ی هستی ام.

و حالا اینجای زندگی، با سوختنِ دل، درگیرم.

و دهها بار پیش از این سوخته ام. و باز هرگز نه این چنین.

...



دوشنبه ششم مرداد ۱۴۰۴ | ۲:۱۵ ب.ظ | یاســمن بــــــــهاری |