یادم رفته این کلمه رو چطوری بایـد بنویسم، نمیدونم چرا یادم نمیاد، و فعلا حوصله ندارم برم سرچ، اما میدونم چه وقت برای روان آدم میتونه یه سائقه اتفاق بیفته.
یه مرد چهل ساله، برای یه دختر بیست ساله می تونه موجود شگفت انگیزی باشه، پر از تجربه ها و اطلاعاتِ خواستنی و خفن.
یه دختر بیست ساله یا کمتر که حوصله ی پسرهای جوونتر و خام رو نداره و از سرگرمی های پسرهای جوان چندان خوشش نمیاد.
یه مرد چهل ساله می تونه مردی باشه که دنیای دخترونه یا بهتر بگم دنیای زنونه رو میشناسه
دنیای بسته ی یه دختر جوان در یه خانواده ی مراقب و یا حتی یه خانواده ی سست.
کافیه مرد صبورانه پیش بره و از خودش خویشتن داری نشون بده، معمولا مسیر ارتباط، برای دخترهای جوان صمغ واره،
وقتی دختر بیست ساله که معمولا یه وابسته ی تشنه ی آزادیه، دنیایی رو می بینه که مرد چهل ساله براش به تصویر کشیده، به مرد وابسته میشه...
مردهای چهل ساله ی ولخرج، فریبنده ترند و مردهای چهل ساله ی خطاکار و طغیانگر جذابترند.
اینها برای همه چهل و بیست ساله ها رخ نمیده اما معمولا
معمولا
بقول یکی "اصولا".
... مردهایی که نمیخوان زود دستشون رو بشه و حقه هاشون معلوم، و آزادی و حاکمیت بیشتری رو تجربه کنن، بیشتر مشتاقند سراغ دختران بیست ساله برن....
...
اسم فیلم یادم نیست. اما موضوعش خیلی تکراریه. افسون شدنِ یه دختر نوجوان.
صرفا برای اینکه دخترها ی خیالباف دنیای جالب و رؤیایی برای خودشون در نظر دارند.
.....
.: Weblog Themes By Pichak :.
